زیارت خانه خدا
(این سایت هدیه از طرف خاله به ثمین و متین عزیزم)
امیدوارم از این پس خاطرات زندگی قشنگشون رو اینجا ثبت کنند تا همیشه به یادگار بماند.
سلام. ما همراه بابا و مامان مامانی و آقایی روز 4 اردیبهشت به مکه مکرمه سفر کرده ایم. وقتی
که برگشتیم تمامی خاطراتمون رو براتون می نویسیم.
مراسم ولیمه
عکس همراه دختر خاله هام نازنین و پانیسا ... خیلی دوسشون دارم...
یه خبر
ثمین که لوزه سوم داشت شنبه 4 خرداد ماه عمل کرد . خیلی براش نگران بودیم ولی خدارو
شکر ساعت یک و نیم که رفت تو اتاق دیگه ساعت3 بیرون بود . میگفت خیلی درد داره و همش میخوابید
.آخه بهش مسکن زدند . زیاد نمیتونه حرف بزنه ....
دعا کنید زود زود خوب بشه
(خاطرات ثمین)
اولین روزی که می خواستیم به مکه برویم ،ساعت 10 شب راه افتادیم
.ساعت 1 نصف شب به مکه رسیدیم تا برویم توی هتل و ساک ها را داخل
اتاق بگذاریم .ساعت 2 شد به سوی خانه خدا راه افتادیم .من خیلی خوشحال
شدم وقتی کعبه را دیدم به سجده رفتم و چهار تا دعا گفتم:
یکی این که 5 بار به سوریه و 5 بار به مکه بروم و دومش این بود که جنگ در
سوریه تمام شود و سومی این بود که همه فقرا پول بدست آورند و خرج
خودشان را بدهند وچهارم همه ی مریضان شفا بگیرند و بعد رفتیم برای طواف ...
7 بار دور کعبه چرخیدیم وسپس به صفا و مروه رفتیم بعد دوباره 7 مرتبه دور
کعبه چرخیدیم.در دور دوم من خیلی خسته شده بودم و مامانم همش در
دهانم شکلات می گذاشت. ولی به لطف خدا من توانستم اعمالم را به
درستی انجام بدهم.